طیبه نوری کارشناس روابطعمومی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان گیلان در یادداشتی نوشت: بخش رودبنه شهرستان لاهیجان در ضلع شرقی گیلان و پنج کیلومتری شهرستان لاهیجان قرار دارد که از نظر موقعیت جغرافیایی و وضعیت آب و هوا، دارای سکونتگاههای متفاوتی نسبت به سایر مناطق گیلان بوده است.
در قدیم و تا حدود چهل پنجاه سال گذشته، به دلیل رطوبت زیاد هوا، خانهها را بیش از یک متر بالای سطح زمین و بر روی پِی چوبی به نام شَکیلی میساختند، این پی، شامل چوبهای قطوری بود که روی هم قرار میگرفت و باعث میشد فضای زیر بنا خالی باشد و کوران باد در فضای زیر بنا باعث کاهش زیاد رطوبت در خانه میشد.
در ساخت خانههای این منطقه از چوب، گل، و کُلَش(ساقه برنج)استفاده میشد. چوب به دلیل زیاد بودن و دسترسی آسان از مهمترین مواد بکار رفته در بنا بود که در پی، بدنه و سقف خانه بهکار میرفت. ماده دیگر ساخت بناها، کُلَش است؛ دسترسی به کلش نیز به دلیل وجود مزارع برنج، آسان و ارزان بود. برای گلکاری دیوار، کلش را با آب و گل مخلوط کرده، روی چوبهای بدنه میزدند و پس از خشک شدن گل، دیوار را با آهک سفید میکردند. گاهی به جای کُلَش از فل(پوسته برنج) یا نوعی گیاه به نام سوب، استفاده میشد. از گالی(نوعی گیاه مردابی)، نیز برای پوشش سقف خانه استفاده میشد.
فضای این بناها شامل سه فضای انسانی، دامی و فعالیتهای تولیدی بود که فضای انسانی شامل داخل و خارج از خانه بود که با توجه به فعالیتها و نقش مردان و زنان، کارکردهای متفاوت داشت. زنان روستا با توجه به مسئولیتهایی از قبیل آشپزی و نگهداری از کودک، به غیر از ساعتهایی که به کارهای کشاورزی و خارج از منزل مشغول بودند، بیشتر وقت خود را در گرمخانه، اتاقی که دارای اجاق گلی(کله kala) بود میگذراندند. فرزندان خانواده به ویژه دختران نیز اکثرا در این اتاق به مادر در انجام کارهای منزل کمک میکردند. تبدیل شیر به انواع مواد لبنی، و دودی کردن برنج، در اتاق گرمخانه انجام میشد و سایر فعالیتهای خانه را هم در این اتاق و هم ایوان، انجام میدادند. در خانههایی که ایوان بزرگ داشت، دستگاه حصیربافی و چادرشببافی را روی ایوان میگذاشتند و در بهار و تابستان، دستگاه حصیربافی را زیر کندوج و یا در حیاط نیز قرار میدادند.
مردان روستا بیشتر ساعات روز را در خارج از خانه فعالیت میکردند و باقی اوقاتشان در قهوهخانه سپری میشد. آنان به هنگام بازگشت به منزل در گرمخانه یا اتاقی دیگر، به استراحت میپرداختند و زنان و دختران از آنها پذیرایی میکردند. این امر در خانههای چند اتاقه صادق بود که هر اتاق کاربری خاصی داشت، اما در خانههای یک اتاقه، زنان و مردان و حتی مهمانان، در همان اتاق اقامت میکردند و نگهداری از کودکان، پخت و پز و گاه نگهداری از گوساله تازه به دنیا آمده، بویژه در فصول سرد نیز در همان اتاق انجام میشد، در این موقع، فضای داخل اتاق، بین افراد خانواده تقسیم میشد و هرکدام از آنها به این مرزهای نامرئی واقف بودند، مثلا زنان معمولا از فضای کنار اجاق گلی، مردان از فضای بالای اتاق(اتاق سر) و کودکان از فضای بین این دو استفاده میکردند.
در روزهای گرم بهار و تابستان مردان اغلب برای خواب و استراحت به طبقه دوم میرفتند و در پاییز و زمستان و روزهای سرد، بخاطر بودن اجاق گلی در طبقه اول، همه اعضای خانه از اتاق یا اتاقهای این طبقه استفاده میکردند. در خانههای دو طبقه، از مهمانان در طبقه دوم پذیرایی میشد. برخی خانوادهها برای راحتی مهمانان، با استفاده از پردهای ضخیم، فضا را بین زنان و مردان تقسیم میکردند. گاهی در جشنها و مراسمی که زن و مرد بطور مشترک دعوت میشدند، فضای داخل خانه را به زنان و فضای بیرونی و حیاط را به مردان اختصاص میدادند. در برگزاری مراسم عزاداری نیز این تقسیمبندی، صورت میگرفت. برای انجام این گونه مراسم در زمستان، از اتاق یا اتاقهای پایین که گرمتر بود، استفاده میشد.
در فصول بهار و تابستان که کارهای کشاورزی انجام میگرفت، هر خانواده از تعدادی کارگر استفاده میکرد. برخی کارگران مهاجر بودند(کارگران فصلی) و در مدتی که صاحبخانه به نیروی کارشان نیاز داشت، در یکی از اتاقهای طبقه دوم خانه اقامت میکردند و برای صرف ناهار و شام و پذیرایی به ایوان میرفتند.
در گذشته در اکثر خانوادهها، پسرها بعد از ازدواج تا مدتی کوتاه و یا چند سال، در خانه پدری میماندند، در این مواقع خانواده برای راحتی او، اتاقی را در طبقه دوم، در نظر میگرفت. در خانههای فاقد اتاق اضافی، فضایی از کنار ایوان را به صورت اتاقی برای عروس و داماد درست میکردند. اگر خانه یک اتاق داشت و خانواده توانایی مالی برای اتاق دیگری را نداشت، عروس و داماد با خانواده داماد در همان یک اتاق زندگی خود را شروع میکردند. در خانه اربابی یا کدخدا، که رفت و آمد زیاد بود، معمولا یکی از اتاقهای طبقه دوم برای نشستها و جلسات رسمی، در نظر گرفته میشد که با از بین رفتن نظام ارباب رعیتی، با توجه به شرایط خانواده کاربرد دیگری یافت.
در حیاط خانه، فعالیتهای از قبیل انبار کردن محصولات، جداکردن جو از کاه، نگهداری از طیور و دام، کشت سبزیجات، مراقبت و نگداری از درختان و شستن ظروف و لباس انجام میگرفت. در گوشهای از حیاط خانه، طویله برای نگهداری دامها قرار داشت که دوشیدن شیر توسط زنان، نگهداری علوفه و... نیز در آنجا انجام میشد. محل پرورش کرم ابریشم سالنی به نام تلمبار بود و در پایان فصل پرورش کرم ابریشم، کاربریهای جانبی دیگری مثل نگهداری دام و وسایل کشاورزی و دامداری داشت.
بنای دیگر مجموعه مسکونی که امروزه نیز در بسیاری از خانههای روستایی مشاهده میشود، مرغدانی بود برای نگهداری ماکیانی مانند مرغ، خروس، بوقلمون، اردک، غاز و ... . در هنگام روز، صاحبخانه ماکیان را رها میکرد و اگر بوقلمون و غاز داشت، برای چرا به نقاط دیگر میبرد و هنگام غروب همه را جمع کرده، به خانه میآورد. جای مرغدانی هم اغلب در زیر نوعی پی چوبی(شکیلی) یا در جایی نزدیک به خانه قرا داشت و به این ترتیب از ماکیان در مقابل حیوانات وحشی مثل روباه و شغال محافظت میکردند.
از دیگر بناهای متداول در این منطقه کندوج بود که از سقف آن به عنوان انباری برای ذخیره کردن درزهای برنج و زیر آن به عنوان محلی برای قراردادن ابزار کشاورزی استفاده میشد، در تابستان نیز بخاطر خنک و بادگیر بودن این فضا، برای حصیربافی، چادرشببافی و آشپزی استفاده میشد.
انتهای پیام/
نظر شما